×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

من و هيچكس

هيچي

دنياي اين روزهاي من

دنیای این روزای من دیگه آبی نیست.حس میکنم داره کم کم تیره میشه.یا شایدم ابری میشه.البته از اون هواها که میباره و نه صاف میشه.مثل اینکه یه صاعقه باید بزنه تا حداقل یه کمی بباره و خالی بشه.پر بودن دل آدم و دنیای آدم خیلی دلگیره.

دنیای این روزهای من انگار دیگه نمیخنده.اخم کرده و مثل اینکه قصد نداره اخم هاشو باز کنه.شاید باید یکی دعواش کنه تا بفهمه که اخم چقدر بده.

دنیای این روزهای من دیگه سفت و محکم نیست.انگار باید حسابی باهاش کار کرد تا یه کمی محکم بایسته و حرفی برای گفتن داشته باشه تا بدون که استواری چقدر زیباست.

دنیای این روزهای من انگار تلخ شده.مثل اینکه باید یه عالمه شکر بریزی توش تا بفهمه شیرینی بهترین طعم دنیاست.

دنیای این روزهای من انگار زشت شده.مثل اینکه باید یه دستی به سر و روش بکشم تا بفهمه که زیبا بودن چقدر قشنگه.

دنیای این روزای من تکراری شده.مثل اینکه باید مجبورش کنم که تغییر کنه تا بفهمه که ایستایی و ساکن بودن چقدر بده.

مثل اینکه دنیام خیلی بد شده.باید خوبش کنم.

سه شنبه 30 فروردین 1390 - 2:53:45 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://www.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 30 فروردین 1390   3:49:31 PM

عالییییییییییییییییی